ıllıllı یه گل به دلت بزنıllıllı مامانبزرگ رو یادت میآمد؟ با چادر نماز گلدارش؟ میگفت: بیا بشین تو بغلم. تو هم بشو یکی از گلهای چادرم. اون وقت من میشدم گل چادر مامانبزرگ... حالا تو بیا... این دفعه میخوام بشم گل تو، نه! تو بشو گل من. اون وقت من پروانهات میشم و هی دورت میچرخم.تا حالا در مورد خلقت گل فکر کردی؟ اینکه چرا خداوند گلها رو آفرید؟ اصلاً منظورش چی بوده؟ تصور کن! در دنیا همه چی باشه ولی گل نباشه. درخت باشه. آب باشه. پروانههای رنگارنگ، پرندگان خوش آواز، انسانها و حیوانات زیبا ... و خلاصه از هر چیزی، بهترینش! اما گل نباشه. فکر نمیکنی یه چیزی کمه؟! یه تابلوی نقاشی از بهار بکش که,ııı,دلت,بزنııı ...ادامه مطلب
ıllıllııllıllı یک گام تا خوشبختی ıllıllııllıllı خوشبختی چیست؟ این واژه خوش آهنگ از دوران کودکی به گوش همه ما خورده است و شاید معنای آن در داشتن یک بادبادک بزرگ، یک بستنی خوشمزه و تاب سواری روی یک درخت خلاصه می شد. در رویاهای کودکی مان، لذت سیری ناپذیر بازی های کودکانه را با داشتن شیرینی و شکلات ترکیب می کردیم و به امید فردایی که بتوانیم بهتر از امروز بازی کنیم و آن چه دوست داریم، بخوریم می خوابیدیم. دوران کودکی دوران یکدلی و یکرنگی و صداقت بود و اگر هم در بازی های کودکانه قهر می کردیم، شیرینی یک لبخند می توانست پیوند دوباره دوستی ها باشد.هرچه بزرگ تر شدیم، از آن رویاها بیشتر فاصله گرفتیم.با دن,ıııııı,گام,خوشبختی,ıııııı ...ادامه مطلب