دریچه ای رو به شب

ساخت وبلاگ

□ ARTURS KONDRATS

دریچه باز بود و در صفای شامگاه باغ سلام کاج بود و خنده ی ستاره ها پرسش نسیم از درخت : زنده ای؟ و پاسخ درخت : زنده ام و موج رقص در تن درخت و دست عاشق نسیم و گردن درخت و مرد ، در پس دریچه ایستاده بود میان پرسشی ز خویش و پاسخی به خویش در تو آنکه بود ، هست ؟ در من ، آنکه بود نیست چراغ ، مرده بود در سرای مرد و سایه ای نبود در قفای مرد و دست هیچ کس به روی شانه های مرد سکوت بود و آن صدا که گفته بود : در من آنکه بود ، نیست در سقوط آبشار بی صدای پرده ها دلی به مرگ خویش می گریست ، می گریست



▌│█║▌║▌║ فرق عشق صادق و کاذب ▌│█║▌║▌║...
ما را در سایت ▌│█║▌║▌║ فرق عشق صادق و کاذب ▌│█║▌║▌║ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3eleman13605 بازدید : 200 تاريخ : سه شنبه 22 بهمن 1398 ساعت: 0:26