تنورِ سرد

ساخت وبلاگ

چه دلتنگم برای آن نگاهِ تلخِ چشمانت شرابی اهل شیراز و جهانم گشته خواهانت  دلم در جستجویِ رامشی پَرگونه می‌میرد که قو هم آنچنان معشوق را در بر نمی‌گیرد  به روحم آن چنان ، پیچیده آهنگی ملال آور که دارم حسِّ یک توکای تنها مانده را باور  خودم را کرده ام محکوم یک رویای بیهوده ولی بی‌تابِ این وهمم شوم در لحظه آسوده  توراچون نقطه‌ی‌دوری ‌که لرزانست‌همچون آه میان ِ معبری ‌‌ بینم به جایِ بودنت همراه  کدامین سوی را رفتی ؟ بیابانی شدم جانا بدنبالت که می‌گشتم ، از این بیراهه تا دریا  دریغا!.......ابرها همراهی‌ام کردند با رحمت ولی بابونه‌ها خشکیده اند و مانده یک حسرت  صدف‌ها هم صدایِ ناله‌ها ، ازحفظ می‌خوانند زلالِ نهرِ جان را ‌، هم نوا و صاف می‌دانند  گمانم پُر شدی از عطرِ هرز و وحشیِ تیزاب تو درآغوشِ جلبک‌ها، شدی واروترین خیزاب  ببین آن زورقی را که بهمراهش شدی خالیست توپهلوگیر برساحل دراین جانم که تب جاریست  درونم چالشی افتاده ، ذهنم را ، کُند تقطیر در این مستیِ هوشیارم ، نهیبِ دل ، کُنم تفسیر  چه می‌شد گرکه این دارِ مبادا بایدی می‌‌‌داشت به‌جایِ‌تاکِ خشکِ جان نهالی تازه رامی‌کاشت  تصّور می‌کنم خاطر چو دل مغشوش می‌راند تو پنداری خدا، این عاقبت، بی‌خیر می‌داند  و من اینجا....... درونِ این تنورِ سردِ تنهایی کناری منتظر می‌مانم و سرخوش که می‌آیی !

▌│█║▌║▌║ فرق عشق صادق و کاذب ▌│█║▌║▌║...
ما را در سایت ▌│█║▌║▌║ فرق عشق صادق و کاذب ▌│█║▌║▌║ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3eleman13605 بازدید : 168 تاريخ : سه شنبه 22 بهمن 1398 ساعت: 0:26