خواستم با تو بگویم غم باران که نشد بنویسم غزلی مثل تو خندان که نشد تو خودت خواسته ای طعم انارم بشوی آمدم تازه کنم صفحه ی پیمان که نشد هرچه آمد به سرم بعد تو تقصیر من است آمدم تا بکنم عشق تو پنهان که نشد مثل یک صاعقه افتاده بجانم غزلی خواستم سر بگذارم به بیابان که نشد هرچه کردم که تو را توی دلم خط بزنم سعی کردم بخدا سعی فراوان که نشد
برچسب : نویسنده : 3eleman13605 بازدید : 164